همانطور که قبلاً گفته شد ، هیچ مطالعه منتشر شده ای در مورد استفاده از بیوفیلم های هوادهی غشایی درلوله کاروگیت برای رنگ زدایی و تخریب رنگهای آزو درازن ژنراتور وجود ندارد ، اما مطالعات فرآیندهای بیولوژیکی با استفاده از شرایط بی هوازی و هوازی ترکیبی یا متوالی در ادبیات موجود است. Coughlin و همکاران (2002) استفاده از یک کنتاکتور بیولوژیکی چرخان در مقیاس آزمایشگاهی (RBC) را بررسی کرد و فرآیندی را یافت که قادر به رنگ آمیزی AO7 از غلظت تقریبی 55 میلی گرم در لیتر تا کمتر از حد تشخیص است. از فاضلاب مصنوعی استفاده شد که در آن AO7 تنها منبع احتمالی COD بود. یک مدفوع پساب مداوم کم بدست آمده است که محققان آن را به معدنی سازی کامل رنگ آزو نسبت دادند. تا به امروز ، فقط یک نمونه از رنگ زدایی رنگ آزو وجود دارد که شامل MABfR است. وانگ و همکاران (2012) همچنین از Shewanella sp.and استفاده کردند و با غلظت نفوذ بین 50 تا 200 میلی گرم در لیتر تا 98 درصد AO7 حذف شدند. با این حال ، MABfR در حالت دسته ای پی در پی کار شد ، و محققان گزارش کردند که بیوفیلم متصل به سطح غشا "برای رنگ زدایی AO7 صلاحیت ندارد". علاوه بر این ، بهترین بازده حذف در طی دوره ای حاصل شد که زیست توده از یک گیاه لجن فعال با ماده مخلوط مخلوط شده باشد ، و ممکن است حدس زده شود که جذب رنگ آزو به این زیست توده سهم قابل توجهی در حذف رنگ دارد.توسعه مهاجران لاملا را می توان در دو خاستگاه به ظاهر غیرمرتبط جستجو کرد. هازن (1904) ، در مقاله اصلی خود در مورد ته نشینی فاضلاب ، توضیح داد که چگونه میزان ته نشینی به جای حجم مخزن به منطقه ته نشینی بستگی دارد و پیشنهاد کرد که مخازن تهویه در سختی گیر از طریق یک دسته صفحات افقی تقسیم شوند تا سطح ته نشینی موجود افزایش یابد. در این زمان حذف عادی مواد جامد با یک سری زنجیر متحرک به جای تمیز کردن خودکار با کف مخزن های مایل ، امری عادی بوده است. این هست
49 توسط Masschelein (1992) به عنوان اولین توصیف استفاده از صفحات لاملا در فرایندهای حذف مواد جامد در سپتیک تانک تأیید شد. Boycott (1920) مشاهده کرد که اجساد خون در مقایسه با لوله های عمودی سریعتر در لوله های مایل قرار می گیرند. این پدیده به اثر بایکوت معروف شده است (Acrivos & Herbolzheimer، 1979) و منجر به استفاده از لوله ها یا صفحات متمایل چندگانه برای حل و فصل فرایندهای تصفیه فاضلاب (Mace & Laks ، 1978) ، صنعت معدن (Cook & Childress ، 1978) ، تولید کود (ونک ، 1990) و در فرایندهای جداسازی سلول (Janeltet al. ، 1997). علاوه بر بهره وری بیشتر برای حل و فصل ، مهاجران لاملا از نظر انرژی نیز بسیار کم هستند ، هزینه کم سرمایه را تأمین می کنند ، در فضای اشغال شده صرفه جویی زیادی می کنند و می توانند تعلیق های خوب را با سرعت بالایی درمخازن پروپیلن حل و فصل کنند (صالح و حمودا ، 1999 ، هومپال و چیسا ، 1990 ) یک عیب تهویه کننده های لاملا این است که ، با توجه به شرایط خاص فرآیند ، کانال های جریان می توانند مسدود شوند. این می تواند با غربالگری خوب جریان بالادست مهاجران برطرف شود (Gradyet al.، 1999). از لحاظ تاریخی ، علاقه بسیار کمی به تحقیق در مورد ته نشینان ورق یا لاملا متمایل بوده است ، که در کمبود تحقیقات منتشر شده در مورد موضوع نشان داده شده است.